به چشم هایت قسم

به چشم هایت قسم
من از پس اینهمه دوری
بر نمی آیم
از پس خطور اینهمه خاطره
از شیوع عطر تو
در ویرانه های دل

به لبخندت قسم
من از ایوان پروازهای بلند
به سوگ بی بالی نشسته ام
از مخاطره ی سقوط
به قفس رسیده ام
و دریچه ی شگفت روشنی
به سمت تو گشوده ام

به نامت قسم
که آشنای جسور روزهای تنهایی است
و طعم ماندگار عشق
زیر زبان سکوت
که هربار لب به نامیدن باز میکنم
هوا معطر میشود
به عاشقانه های بهاری ام

به بودنت قسم
که درمن هزار آشیانه
به شوق آمدنت
شادمان ست
وهزار پرنده به بوسیدنت
همسوی باد
آسمان تکرار نقشی در دوردست نیست
پنجره ایست
رو به پرواز

نیلوفر ثانی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.