سربازانی که از جنگ برنمی گردند

سربازانی که از جنگ برنمی گردند
نمرده اند
شبیه مردانی
که بعد از دیدن تو
دیگر کسی آن ها را ندید

از جنگ
پوکه ی گلوله هایی می ماند
که نیمی از آن ها رفته است
از زیبایی تو
هزار ته مانده سیگار

نگاه کن
آن مرد که سیگار بدست می آید
قطار کوچکیست
که اندوه یک رفتن را
آورده است
تا قطاری که روی ریل دود می کند
اندوه هزار رفتن را ببرد

حالا گیرم که تو
برای تمام مردان جهان
دست تکان بدهی
با شلیک آخرین گلوله
چیزی تمام نمی شود
جنگ تا سفید شدن
چشم هزاران مادر ادامه دارد
و زبیایی تو
در موهایی که سفید می شوند
به نسل های بعد ارث می رسد

به تو فکر خواهم کرد
آنقدر فکر خواهم کرد
که سال ها بعد
روزنامه ها تیتر بزنند
از لب های جنازه ای
دود بلند میشود
مردم متعجب نگاهم کنند
و تو لبخند بزنی
زیر لب بگویی
دیوانه هنوز به من فکر می کند

زیبایی یک زن
مردان زیادی را تنها می کند
تنهایی به خیابان می رود
دیوانه می شود
و چقدر دیوانه ها شبیه همدیگرند
و چقدر پوکه ی گلوله ها شبیه همدیگرند
و چقدر ته مانده ی سیگار ها شبیه همدیگرند
انگار همه از زیبایی تو برگشته باشند
شبیه من
که یک بار مرده ام
برای دوست داشتن تو
و بارها گور به گور شده ام
برای هزاران زنی
که بعد از تو دوست داشته ام

از جنگ های سخت
تنها یک نفر زنده بر می گردد
و تو آنقدر زیبا بود
که ما هیچیک دوست نداشتیم بدانیم
از هزاران مردی که سیگار بدست
به دنبال تو راه افتاده اند
کدام قطار به مقصد می رسد

آریا معصومی
نظرات 1 + ارسال نظر
اریا یکشنبه 14 مهر 1398 ساعت 20:55

چقدر دنبال این عکس می گشتم. حذف شده بود پیشم
مرسی

خواهش میکنم دوست گرامی
زنده باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.