با من مبار که خونم

با این‌که یاس در رکاب من
و کینه یار توست
همدرد ، من را خموش کن
من را فریب ده
با من بگوی که در این فراخناک
یک مرد زمزمه خواهد کرد
در انزوای خویش که آن‌ها
در قحط سالی شوم
با عشق زیستند
و با شمشیر
بر خاک ریختند
ای وای ، اگر بهار نیاید
ای وای ، اگر که ابر نبارد
من را فریب باش
آرام کن
با من مبار که خونم
ای پاک ، ‌ای شریف
همدرد ، هم سرشت

نصرت رحمانی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.