محبوب من

محبوب من
حالا که خورشیدِ صبح‌های من
از مشرق چشم‌های تو طلوع می‌کند
و تو مرا نفس می‌کشی
حواس‌مان باشد
عشق را مانند بذری آغشته به جان مراقب باشیم
که دلش نگیرد که خشک نشود
تا رشد کند و در ما ریشه دهد
آن‌وقت ما با هم سبز می‌شویم
بالا می‌رویم و بی‌هراس از پایان استوار می‌مانیم

شیما سبحانی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.