برای فراموش کردن تو

برای فراموش کردن تو
شاید
ورق بازی کردم
شاید لبی تر نمودم و
گلوی خسته از آه جان‌سوزم را
با شراب التیام بخشیدم

و یا شاید
تمام کوچه‌های شهر را
به‌یاد تو قدم زدم
وجب به وجب
قدم به قدم

اما بگو
چگونه فرو بنشانم
این جهنمی را که
در درون‌ام زبانه می‌کشد
چاره چیست ؟

انگار وقت آن رسیده است که
با استخوان‌های‌ام
نی‌لبک بنوازم‌

ولادیمیر مایاکوفسکی
مترجم  : هادی دهقانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.