ای صبا احوال دل با آن صنم تقریر کن

ای صبا احوال دل با آن صنم تقریر کن
حال این درویش با آن محتشم تقریر کن

ماجرای اشک گرمم یک به یک با او بگو
داستان آه سردم دم‌به‌دم تقریر کن

گر چو شمع آری حدیث سوز عشقم بر زبان
وصف سیلاب سرشک دیده هم تقریر کن

شرح سرگردانی مستسقیان بادیه
چون فرود آئی بر اطراف حرم تقریر کن

قصه تاریک روزان در دل شب عرضه دار
داستان مهر ورزان صبحدم تقریر کن

گر غم بیچارگان داری و درد خستگان
آنچه بر جان من است از درد و غم تقریر کن

اضطراب و شور آن ماهی که دور افتد ز آب
گر هواداری نمائی پیش یم تقریر کن

وان گل باغ کرم گر یاد بی برگان کند
افتقار و عجزم از راه کرم تقریر کن

ضعف خواجو بین و با آن دلبر لاغر میان
هر چه دانی موبه‌موی از بیش و کم تقریر کن

خواجوی کرمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.