آن روز که در عشق سرانجام بمیرم

آن روز که در عشق سرانجام بمیرم
مپسند که دلداده ناکام بمیرم

آیا بود ای ساحل امید که روزی
چون موج در آغوش تو آرام بمیرم ؟

چون شبنم گل‌ها سحر از جلوه خورشید
در پرتو روی تو سرانجام بمیرم

آن مرغک آزرده عشقم که روا نیست
در گوشه افسرده این دام بمیرم

مپسند که در گوشه تنهایی و غم‌ها
چون شمع ، عیان سوزم و گمنام بمیرم

محمدرضا شفیعی کدکنی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.