مه نجویم ، مه مرا روی تو بس

مه نجویم ، مه مرا روی تو بس
گل نبویم ، گل مرا بوی تو بس

عقل من دیوانه عشق تو شد
بندش از زنجیر گیسوی تو بس

اشک من باران بی‌ابر است لیک
ابر بی‌باران خم موی تو بس

آینه از دست بفکن کز صفا
پشت دست آیینه روی تو بس

رنگ زلفت بس شب معراج من
قاب قوسینم دو ابروی تو بس

طالب ظل همایی نیستم
سایه دیوار در کوی تو بس

آسمان در خون خاقانی چراست
کاین مهم را نامزد خوی تو بس

خاقانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.