تجربه مطلقا به کار عاشق نمی آید

تجربه مطلقا به کار عاشق نمی آید
کسی که تجربه دارد
قبل ازهرچیز می داند که نباید عاشق بشود
تجربه ، عشق را باطل می کند 
بنابراین تجربه کل زندگی را باطل می کند
عشق چیزی ست یگانه و یک باره 
اما تجربه یعنی تکرار
 یعنی بیش از یک بار عاشق شدن شرط اولش ، بی تجربگی ست
دانایی هم خودش ، ضد عشق است

نادر ابراهیمی

نظرات 1 + ارسال نظر
مهربانو یکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت 17:41

خدا خواهش‌ می‌ کنم‌ مرا ببر !

خدا مرا به ‌دوردست‌،روی‌ بال‌های‌ فرشتگان‌ ببر

خواهش‌ می‌ کنم !

جایی‌ که‌ عشق‌ با مرگ‌ در جدال‌ نیست

تا این‌ عشق پاک، تسلیم‌ نشود

جایی‌ که‌ همیشه‌ گل‌های‌ سرخ‌ شکفته‌ می ‌شود

مانند یاقوت‌هایی‌ که‌ آنها را پوشانیده‌ باشد

جایی که‌ ماه‌ جرقه‌ زند و بگرید

برای‌ پیوستن‌ به‌ عاشقان.

می‌ خواهم‌ به‌ آن‌سرزمین دور بروم

جایی‌ که‌ پسران نوجوان‌

در حال‌ دویدن، برای‌ عشق‌ رنج‌ می‌کشند

جایی‌ که‌ دختران نوجوان‌

در عصرهایی‌ که‌ جشن‌ است‌

میان‌ پنجره‌های‌ پر از گل‌ نشسته‌ اند

و پنهانی‌ می‌ گریند، با اندوهی‌ آسمانی‌ .

آنا ماریا ارتزه
مثل همیشه انتخاب های زیبایی داشتید موفق باشید

دلم را در جیبت
دلم را در دستت
دلم را
در خانه ات جا گذاشته ام
داشتنِ تو
خریدنِ زندگی ست
و دوستی با آسمان
که رنگِ چشم هایش
یادم رفته است
داشتنِ تو
آفتاب است و ستاره
بهار و شعر و شمعدانی
من برای شاعر شدن
خلق شده ام
تو برای شعر شدن
دلم را
در چشمهایت جا گذاشته ام
شعرِ من
شراب است و موسیقی
شعرِ من
ضربانِ مغرورِ دست های توست
و کبوترانِ کوچکی
که در پیراهنت
آواز می خوانند
شعرِ من
دست های توست
و هراسِ از دست دادنت
که از دست دادنِ زندگی ست
دلم را در روسری ات جا گذاشته ام

حامدابراهیم پور


از توجه شما سپاسگزارم مهربانو عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.