بیا دیگر

هوا از اندوه چشمانم
دم کرده بود
شب آن قدر سنگین ست
که حتی گلوله هم از آن
عبور نمی کند

نمی توانم
تاریکی و سکوت این شب را
بازگو کنم
لای به لای انگشتانم
سیگاری با طعم زهر
و در بالشم
جهنمی برپاست

بیا دیگر

احمد عارف
مترجم : سیامک تقی زاده

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.