قلب تو

قلب تو
سرزمین من است
خانواده ی من است‎
ملت من است
قلب تو
قلب من است

سمیح القاسم شاعر فلسطینی
ترجمه : موسی بیدج

نظرات 1 + ارسال نظر
دلارام چهارشنبه 17 شهریور 1395 ساعت 19:00

سکوت،
بادهایی فولادین به من بخشید
عشق نیز
زلزله ی واژگان...

من از استعمار متنفرم
اما دلم می‌خواهد وجب به وجب تو را
مستعمرۀ خویش کنم.
نفت و خودخواهی
دموکراسی را زیر پا می نهند.

با هم که باشیم سه تاییم
من، تو و بوسه
بی هم چهار تاییم
تو و تنهایی
من و رنج.

می‌ترسم ببوسمت
به خانه که برگشتی، دهانت بوی شعر بدهد
مادرت سرت داد بکشد:
باز کدام شاعر ولگرد تو را بوسیده است؟

لطیف_هلمت

رویای من بمان
با لحظه های من سر کن
من عاشقم
تا مرز جنون با تو ام
آه
با تو تولدی بی تکرارم
با تو
یک اتفاق بی تکرارم
از خورشید نگاه تو
تا
گرمای آتشین دستانت
شعر میسازم
ای همیشگی
ای الهه خوشبختی
دوستت دارم
به همین سادگی

سعید هاشمی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.