دوستت دارم

دوستت دارم
اما نمى‌توانى مرا در بند کنى

همچنان که آبشار نتوانست
همچنان که دریاچه و ابر نتوانستند
و بند آب نتوانست

پس‏ مرا دوست بدار
آنچنان که هستم
و در به بند کشیدن روح و نگاه من
مکوش‏
مرا بپذیر آنچنان که هستم

غاده السمان

نظرات 8 + ارسال نظر
نیلوفر چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 11:36

در عرض یک دقیقه می شود یک نفر را خُرد کرد
در یک ساعت می شود کسی را دوست داشت
در یک روز می شود عاشق شد
ولی یک عمر طول خواهد کشید تا کسی را فراموش کرد!

گابریل گارسیا مارکز

درود احمدآقای عزیز امیدوارم خوب و سلامت باشید..

زیباترین شعری که می خواهم برایت بسرایم
شعری‌ست که هنوز نگفته ام
پس این کتاب را تقدیم می کنم به « تو »
به « تو » و سکوت میان کلمات،
به « تو »
که زیباترین روز ما، هنوز نیامده است
و باز به « تو »
که بی چشمداشتِ شعری یا کلامی
از کنارم می گذری

چیستا یثربی


سلام نیلوفر عزیز
ممنونم از شما دوست عزیز که همانند قبل مرا همراهی میکنی و با حضورت باعث دلگرمی من میشوی
شاد و سلامت باشی
با مهر
احمد

محمد شیرین زاده چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 06:47 http://m-bibak.blogfa.com

زندگی‌ همین است

هر خاطره ، غروبی دارد

هر غروبی ، خاطره ای

و ما جایی‌ بینِ امید و انتظار ،

چشم می‌کشیم تا روزگار مان بگذرد

گاهی‌ هم فرق نمی کند چگونه

فقط بگذرد ....


((نیکى فیروزکوهی))

من بی تکیه گاهم
یک عالمه هم عشق منجمد دارم
با تو اما
نه من گریه می کنم
نه تو کمی شانه می شوی برایم
هیچ می دانی
من به آغوش بی چشمداشت تو
به چشم افسانه می نگرم؟

مهدیه لطیفی

محمد شیرین زاده چهارشنبه 9 تیر 1395 ساعت 06:46 http://m-bibak.blogfa.com

کاش بشود

بعد از نبودن هم

با هم بود ....

یا بارها به دنیا برگشت

هربار یکدیگر را دید

و جوری عاشق شد که انگار

بار اول است


((رویا شاه حسین زاده))

من همان عاشق دیرینم
و عصرهای دیدار همانگونه دلپذیر و خاکسترین
اگر هوای دوباره آمدنت هست
دامن بلند بپوش و سندل به پای کن
که در گذرگه متروک
تمشک‌های‌ وحشی گسترانیده‌اند‌
از بانگ سگ‌ها آشفته مشو‌
دیریست که بوی تو را می‌جویند
این وفاداران
حضور دوست را بر من مژده می‌دهند

فرخ تمیمی

محمد شیرین زاده دوشنبه 7 تیر 1395 ساعت 16:34 http://m-bibak.blogfa.com

سلام احمد جان توصیتو گوش کردم ممنونم از اینکه راهنماییم میکنی خیلی برام با ارزش هست خیلی خودتو و وبتو دوست دارم شعر جدیدمو تقدیمت میکنم امیدوارم که ارزش نگاه خوب و مهربونتو داشته باشه ...



آنگونه دوستت میدارم
که خبر دار نشوی
آنگونه می بوسمت
که احساس نکنی
پنهان می شوم
در تمامِ جغرافیای تنهاییت!
خدا
الفبای بودنم را
با اولین حرف نام تو آغاز کرد
مهم نیست بشناسی ام
یا حتی برایم خطی بنویسی
گاهی در خیابانِ نگاهت
رهگذری باشم
کافیست!
راز مرا تنها...
گنجشک ها می دانند
و حادثه ی عبورت را جیک جیک کنان، خبر می دهند
تو!
هرگز مرا نخواهی شناخت
و من !
مجنون ترین بید کوچه ی تو
باقی می مانم!

محمد شیرین زاده

اینکه هر وقت
خودم را در آینه می‌بینم
یاد تو می‌افتم
یعنی چقدر عاشق توام؟
کجای تنم دنبالت بگردم
که نباشی؟
سبز آبی کبود من
کجای چشم‌هام تعبیه شده‌ای
که همواره هستی؟
کجای سینه‌ام به خواب رفته‌ای
که همیشه بیداری؟
کجای آینه‌ها خانه کرده‌ای
که سرگردانی؟
بگو... کجا؟
اگر نیستی
چرا من راه می‌روم می‌نویسم حرف می‌زنم می‌خندم؟
اگر نیستی
اصلاً چرا باشم؟

عباس معروفی


سلام محمد عزیز
ممنونم از حسن توجه و اعتمادی که به من داشتی خوشحالم که به حرف من گوش کردی دوست مهربانم
در ضمن تو همیشه به من و وبلاگم نگاه ویژه ایی داشتی بابت این همه لطف و محبتت سپاسگزارم
شاد و سلامت باشی
با مهر
احمد

محمد شیرین زاده شنبه 5 تیر 1395 ساعت 04:48 http://m-bibak.blogfa.com

سلام احمد عزیزم خدمت شما ..


کجای دنیا

از شانه های تو امن تر است

کاش

گنجشکی بودم

تا آشیانه ام را بر آن می ساختم ...


((محمد شیرین زاده))

هزار آفتاب خندان در خَرام توست
هزار ستاره‌ی گریان
در تمنای من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود

احمد شاملو


ممنونم از لطف شما محمد عزیز
شاد باشی
با مهر
احمد

شبنمکده پنج‌شنبه 3 تیر 1395 ساعت 09:57 http://www.mhabaei.blogfa.com

درود

ممنونم از حضور شما دوست گرامی
با مهر
احمد


...................................................................
شعار "دوستت دارم" سر میدهم ...

خیابان های منتهی به قلبت را میبندم !!!

هدفم تصرف توست ...

تو باید صدای انقلاب مرا بشنوی ...!

.

علی نیکنام راد

دل تنگ کسی هستم
که برای بوسیدنم
لب ندارد
برای در آغوش کشیدنم ، دست
و نه حتی صدا
که بگوید
رویا
از وقتی مرده ام
عاشق‌ ترت شده ام

رویا شاه حسین زاده

محمد شیرین زاده چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 04:58 http://m-bibak.blogfa.com

غم رفتنت

زیاد بود

آن قدر که

هزار نخ سیگار

دود کنم!

سیگاری نیستم

اما غیرتی چرا

غمت را

با سیگار هم

شریک نمی شوم!


((محمد شیرین زاده))

اندوه های یک مرد را گاهی
چند نخ سیگار هم می تواند به هم بدوزد و
از لبهایش بشکافد و
بیرون ببرد از پنجره
اندوه های زنانه اما
خانگی تر ازین حرفها هستند
درست مثل شیشه های مربا
مثل سبزیهای خشک معطر که می کوشند
یک تکه از بهار را
برای زمستان
کنار بگذارند

رویا شاه حسین زاده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.