بودن من

بودن من
با من نیست
و از من نیست
بودن من جایی
آن سوتر است
جای همه ی بودن ها
که شعله یمن و ما
در آن خاموش می شود

بیژن جلالی

نظرات 2 + ارسال نظر
مهربانوA2M2 شنبه 12 تیر 1395 ساعت 01:36

اگر دری میان ما بود

می‌کوفتم

درهم می‌کوفتم

 

اگر میان ما دیواری بود

بالا می‌رفتم  پایین می‌آمدم

فرو می‌ریختم

 

اگر کوه بود   دریا بود

پا می‌گذاشتم

بر نقشه‌ی جهان و

نقشه‌ای دیگر می‌کشیدم

 

اما میان ما هیچ نیست

هیچ

 

و  تنها با هیچ
هیچ کاری نمی‌شود کرد

شهاب مقربین

دنبال وجهی می گردم
که تمثیل تو باشد
زلالی چشم هات
بی پایانی ی آسمان
مهربانی ی دست هات
نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی پایان
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی ، تولد دوباره ای ، فکری
تا دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم
گفته بودم دوستت دارم ؟

عباس معروفی


ممنونم از حضور صمیمانه ات و شعر زیبایی که نوشتید مهربانو عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد


......................................................
تو نرفته ای
تو تکثیر شده ای
من
در برابر هزار "تو"
تنهایم...
علیرضاقاسمیان خمسه

پرام از نوشته های ناگفته
از هجوم فریاد به خاک افتاده ام
من از همهمه گریزانم
من سکوت را به بلندترین هجاها می خوانم
من در پی خویشتن به هیچ رسیده ام
-و چه تلخ به خود نگریستم
من از این همه هیاهو
به سرعت خواندن حرف سین سکوت،فرار می کنم
من از این همه به ستوه آمده ام
تنهایی من پر از آدم هاست

مازیار مجد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.