تو خوبی

تو خوبی
که من خوب می نویسم
با تو
کلمات
به بهترین شکل جلو می روند
و با تمام وجود
وظیفه شان را انجام می دهند

من
شعر را
از زمین خاکی دل تو
شروع کردم

محسن حسینخانى

نظرات 4 + ارسال نظر
مهربانوA2M2 شنبه 5 تیر 1395 ساعت 14:31

رسیده‌ام،
اما
مثل سیبی به‌وقتِ افتادن!
تو اگر بهار را صدا کنی، می‌آید
حتا اگر دل‌اَش
جا مانده باشد میانِ برف‌ها
از هر جهت که بیایی
مرا خواهی یافت.
در من هنوز می‌سوزد
آتشی که وقتِ رفتن افروخته بودی!
رسیده‌ام به تو
اما هنوز دلتنگ‌اَم.
انگار به اشتباه‌ْ جای طلوع
در غروبِ چشم‌هایت
فرود آمده باشم!
بیا با هم حرف بزنیم
مثل خورشید با گل آفتاب‌گردان
تو بگویی وُ
من دورت بگردم!

چه‌ قدر خوب بود
تو گُل من بودی
هر روز به تو آب می‌دادم
علف چِرک‌های تو را می‌شستم وُ
به بوی تَنت
مغرور می‌شدم
شب‌ها کنار لبت
رؤیا بو می‌کردم وُ
‌‌‌روزها، حسادت ِ دنیا را

چه‌قدر خوب بود
تو گُل من بودی
برای تو یک گلدانِ کوچک زیبا می‌ساختم
با یک باغچه
و حوضی پُر از انار
خوابت را
کنار پنجره آفتاب می‌دادم وُ
برای صبحانه‌ات
هوای ِ تازه‌ی شمال می‌خریدم

چقدر خوب بود
تو، گُل من بودی

افشین صالحی


ممنونم از همراهی و شعر زیبایی که نوشتید مهربانو عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد

سه نقطه های دلم .... پنج‌شنبه 27 خرداد 1395 ساعت 18:18 http://noghtehchinhayedelam.blogfa.com/


............................................
من با توام
می خواهم آغشته عطر تو زندگی کنم
این رد عطر توست
که از حیرت بادهای شمالی
شب را به بوی بابونگی برده است
تو کیستی که تاک تشنه
از طعم تو
به تبریک "مِی" آمده است .

سید علی صالحی

انگشتت را
هرجای نقشه خواستی بگذار
فرقی نمی کند
تنهایی من
عمیق ترین جای جهان است
و انگشتان تو هیچ وقت
به عمق فاجعه پی نخواهند برد

لیلا کردبچه

دلارام دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 10:08

من عادت کرده ام
شعرهایم را
با لهجه ی مردی بنویسم
که زبانِ مادری اش را
فراموش کرده
و ماه هاست
با لحنِ تبدارِ آغوشش
برایم سپید می گوید
با منطقِ مردی
که از موهایم
فلسفه می بافد

حتم دارم
یکی از همین روزها
نفس هایش را
چاپ خواهم کرد...!
سمانه سوادی

گاه تنها شانه امنی برای گریه‌ کردن
زیر باران‌های وحشی چتر همراهی‌ست گاهی
عشق چیزی نیست، حالی نیست، آیینه‌ست و ماییم
آه، این آیینه هم زنگاری و آهی‌ست گاهی
گاه باید رفت
باید رفت و تنها رفت
اما عاشقی محکم‌ترین برهان خودخواهی‌ ست گاهی

امیدمهدی نژاد

دلارام دوشنبه 24 خرداد 1395 ساعت 10:04

لب بر لبت میگذارم
حس شیرین بودنت
چون شعری
برلیانم جاری می شود

عباسی

و ماه
دهان زنی زیباست
که در چهارده شب
حرفش را کامل می‌کند

گروس عبدالملکیان

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.