جای خالی تو

اگر می‌دانستی جایت
سر میز صبحانه چقدر خالی است
و قهوه
منهای شیرین‌زبانی تو
چقدر تلخ
من و این آفتاب بی‌پروا را
آن‌قدر چشم‌انتظار نمی‌گذاشتی

عباس صفاری

نظرات 2 + ارسال نظر
لیلا ریاحی چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 11:27

چند آنک

۱
پیر شدیم
نه به پای هم
به دست هم !
۲
رسیدن ، همیشه خوب نیست
وگرنه انار
از رسیدن
اینهمه دلخون نبود !
۳
بیزارم از سکوت
رهایم کن
در دره ی عمیقِ صدایت !
۴
به خواب پناه می برم
کاش مرا ببَرَد
یا تو را بیاوَرَد !

دکتر شهاب گودرزی

دلم می خواست کسی باشد
که مرا "بلد" باشد

بلد بودن مهم تر از عاشق بودن
یا حتی دوست داشتن است

کسی که تو را "بلد" باشد
با تمام پستی بلندی هایت کنار می آید

می داند کی سکوت کند
کی دزدکی نگاهت کند
کی سرت داد بزند
و کی در اوج عصبانیت
محکم در آغوشت بگیرد

کاش کسی باشد
که مرا "بلد" باشد.

ارمغان مهدیقلی


ممنونم از همراهی صمیمانه تون و هایکوهای زیبایی که از آقای گودرزی عزیز برایم نوشتید خانم ریاحی عزیز
شاد و سلامت باشید
با مهر
احمد

مهربانوA2M2 یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 18:08

راه میروم
و
شهر
زیر پاهایم
تمام می‌شود!
تـــــو...
هیچ کجا نیستی...

این که باید
فراموش ات می کردم را هم
فراموش کردم
تو تکراری ترین حضور روزگار منی
و من عجیب
به آغوش تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام

سید محمد مرکبیان


با درود و سپاس فراوان از لطف و محبت شما دوست گرامی
مانا باشی
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.