یک زن مگر چقدر قدرت دارد

یک زن
مگر
چقدر قدرت دارد
در بزند
و کَسی
در را
برایش باز نکند ؟

یک در
مگر
چقدر قدرت دارد
بسته بماند
وقتی
زنی عاشق
در می زند  ؟

چیستا یثربی

نظرات 5 + ارسال نظر
رهگذر شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 15:27 http://kokabesabz.blogfa.com/

زیباست. هرچند که من فکر می کنم اگر کلمه ی"طاقت" جایگزین کلمه "قدرت" شود، مفهوم زیباتری خواهد داشت.

از همراهی صمیمانه تون سپاسگزارم دوست عزیز
نظر شما هم قابل احترام می باشد
شاد باشید
با مهر
احمد

کاکتوس جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 19:03

مثل همیشه انتخاب ها زیبا بود
ممنون

از لطف شما سپاسگزارم کاکتوس عزیز
مانا باشی
با مهر
احمد

●♥ محمد شیرین زاده ♥● چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 17:52 http://m-bibak.blogfa.com

گریه نکن ری را

راهمان دور و دلمان کنار همین گریستن است

دوباره اردی بهشت به دیدنت می آیم

خدا را چه دیده ای ری را!

شاید آن قدر باران بنفشه بارید

که قلیلی شاعر از پی گل نی

آمدند، رفتند دنبال چراغ و آینه

حالا هر که از روبرو بیاید

بی تعارف صدایش می کنیم بفرما

امروز مسافر ما هم به خانه بر می گردد


((سید علی صالحی))

پلک بر هم میگذاری
و باز
چون هر شب
خدا می ماند از راه رفتن !
آن دم
فانوس ماه را
بر دستانش می آویزد
و فرشتگان را
با انبوه چراغهای افروخته
در پی ات میخواند

مهربانم
دهکده ی کوچکی ست شب
با مردمانی آشفته از خواب تو
و جهان با شکوهی ست
صبح
آنگاه که چشم بگشایی
تا تن بشوید
نگاه مضطرب خدا!

سارا عبدی

نیلوفر چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 13:32

به انزوای من بیا
به صدای ِخاموش ِتَرَک های روحم
به آشوب ِفریاد ِرهایی
به موسیقی ِرنجور ِقلبم

به انزوای من بیا
به لمس ِضخمت ِبی اعتنایی
به شرح ِبی کسی های ممتد
به بغض ِنگفتن های بسیار
به عمق کابوس های پر درد

به انزوای من بیا
به دستانی که سرد سرد ست
به یک شانه که از حبس می لرزد
به پرهایی که بسته در سکوت ست
به قلبی که از عشق می ترسد

به انزوای من بیا
قدم های تو
کلید این قفل بسته ست
برای خستگی هایم
یک آسمان پرنده ست
حضور تو
شمع روشنی بخش وجودست
تا نهایت
نام تو با عشق همسرود ست

به انزوای من بیا...


نیلوفرثانی


تو را حوالی امروز خواهم بوسید
بی ترس ، بی دلهره
در میان ازدحام عقربه ها
تو را خواهم بوسید
کشنده ، مرگبار
تو را خواهم بوسید ، چون شراب

میرقصم در تو
تو را خواهم بوسید ، مثل اردیبهشت
تو را خواهم بوسید
مثل آتش، وقتی به خرمن گندم تنت افتاده
هر چه بدوی و دور شوی بیشتر گر می گیری
تو را خواهم بوسید مثل باران
تو را خواهم بوسید
مثل همین شعر
پس تسلیم باش
چشمهایت را ببند
تو با همین بوسه جاودانه ای

در همین شعر

حامد نیازی

سه نقطه های دلم ... چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 12:27 http://noghtehchinhayedelam.blogfa.com/


.............................................................................
دخترهای درون گرا رو خیلی خوب می شناسم!
بیشتر حرف هاشون رو به آینه اتاقشون میگن،
همیشه یه قیچی آماده به کار دارن واسه روزهای بی حوصلگی،
فیلم مورد علاقشون 'آمِلی' و وقتی هم می خوان بخوابن پاهاشون رو بغل می کنن.
اون ها راحت دم به تله نمیدن ولی اگه دلشون یه جا گیر کنه، مثل ساعت های آونگداری میشن که صد سال هم بگذره، باز هم ساعت دوازده دلشون صداشون می کنه!
.
روزبه_معین / قهوه سرد آقای نویسنده
.

زمانی دوستت داشتم
امروز در رویا می بینمت
فردا
تو را
شعری خواهم نوشت بر دیوارهای غار

سارا عبدی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.