کاش هرگز تو را نمی دیدم

کاش هرگز تو را نمی دیدم
آن وقت
نه بغضی در گلویم بود
نه دل شدگی
و نه مشتی شعر

واهه آرمن

نظرات 2 + ارسال نظر
سه نقطه های دلم ... چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 10:46 http://noghtehchinhayedelam.blogfa.com/


..........................................................

کاش نمی‌‌شناختمت

آنوقت با تو بودن چه آسان بود

آنوقت هر چیزی رسمیتِ خودش را داشت

حتی سلام ها

حتی نگاه ها

مثلِ دو غریبه

یک احوال پرسی‌ مودبانه

تعارف یک صندلی خالی‌

بی‌ هیچ تکلفی

کنارِ هم می‌‌نشستیم

بی‌ هیچ حرفی‌

قهوه هامان را می‌‌خوردیم

و اگر از روی حواس پرتی

پر از حسرتِ نوازشِ دست‌های تو

یا غرق رویای بوسه‌های تو می‌‌شدم

جای نگرانی نبود

همین که نگاهم می‌‌کردی

سرم را به کتابی‌

درختی

پرنده ای

آگهی روزنامه ای

بند می‌‌کردم

و تو فی‌البداهه از صرافتِ آزار من می‌‌افتادی .

نیکی‌ فیرزکوهی

میله های قفس شکسته ولی
از قفس حس پر کشیدن نیست
با دو پاهای خسته ام دیگر
کوچه را طاقت دویدن نیست

هم سرایی درد هایم داشت
در تنم چون گروه کر می خواند
در سرم جاز می زند فریاد
توی گوشم الیس کوپر می خواند

توی این شهر بی درو پیکر
خسته گی را چه حاجتی به بیان
زندگی بازی خطرناکیست
شکل بوسه به فلس نرم تنان

فکر کردن به استکان چای
زل زدن به سکوت یک دیوار
لطف کن غول وحشی غم ها
پای از روزگار من بردار

در ته چشم های هر انسان
حرفهای نگفته معلوم است
از ترک های هر نقاب انگار
یک زن دلشکسته معلوم است

ترس تنها قدم زدن هر عصر
وحشت رعد و برق در باران
شهر در گوش ونگوکی ام گفت
خسته را خسته کی کند درمان

الهام قریشی

●♥ محمد شیرین زاده ♥● چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 06:45 http://m-bibak.blogfa.com

ممنونم از همراهی تان دوست گرامی
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.