ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و آه ، که فریاد داشت ، درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
من برنخیزم از سر راه وفای تو
از هستیام اگرچه برانگیختند گرد
روزی که جان فدا کنمت ، باورت شود
دردا که جز به مرگ ، نسنجند قدر مرد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
وان لعل فام ، خنده زد از جام لاجورد
باز آید آن بهار و گل سرخ بشکفد
چندین منال از نفس سرد و روی زرد
در کوی او که جز دل بیدار ، ره نیافت
کی میرسند خانه پرستان خوابگرد
خونی که ریخت از دل ما ، سایه حیف نیست
گر زین میانه ، آب خورد تیغ هم نبرد
هوشنگ ابتهاج
این مصراع دارای خطای نگارش است که درست آن این گونه است:
چندین منال از نفس سرد و روی زرد
با سپاس فراوان از توجه شما و همچنین تذکری که دادید آقا بهزاد عزیز
مانا باشید
با مهر
احمد