دل و جان من فدای تو باد

بیا بیا که دل و جان من فدای تو باد
سری که بر تن من هست خاک پای تو باد

دلم به مهر تو صد پاره باد و هر پاره
هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد

ز خانه تا به در آیی و پا نهی به سرم
سرم فتاده به خاک در سرای تو باد

تو را به بسمل من گر رضاست بسم‌الله
بیا بیا که قضا تابع رضای تو باد

مقصرم ز دعا در جواب دشنامت
ملایک همه افلاک در دعای تو باد

مباد آن که رمد هرگز از بلای تو دل
درین جهان و در آن نیز مبتلای تو بود

به درد خوی گرفتم دوا نمی‌خواهم
همیشه در دل من درد بی‌دوای تو باد

چه لطف بود رقیبا که رفتی از کویش ؟
بدین ثواب که کردی بهشت جای تو باد

اگر هلالی بیچاره در هوای تو مرد
برای مردن او غم مخور بقای تو باد

هلالی جغتایی

نظرات 2 + ارسال نظر
نیلوفر سه‌شنبه 15 دی 1394 ساعت 19:58

سلام احمدآقای عزیز
چه انتخابهای زیبایی مثل همیشه دل انگیز..
ممنونم و امیدوارم سلامت و شاد باشین


روز من شب شد و آن ماه به راهی نگذشت
این چه عمری ست که سالی شد و ماهی نگذشت؟

هلالی جغتایی

سلام خانم نیلوفر عزیز
از حضور صمیمانه ات سپاسگزارم دوست گرامی
خدا را شکر میکنم که همچنان انتخاب های مرا می پسندید
مانا باشی
با مهر
احمد


........................................................

یاد باد آنکه سر کوی تو ام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
در دلم بود که بی "دوست" نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود.

حافظ

بی قراری یعنی
هزار دلیل برای بی خوابی هایت داشته باشی
اما همچنان در هوای هزار و یکمین دلیل بمانی
بی قراری یعنی
هزار و یکمین دلیل
تو باشی

سارا احدی


ممنونم از حضورتان و شعر زیبایی که از حضرت حافظ نوشتید دوست عزیز
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.