اعجاز تو

در مسیرى که
دست در دست هم راه مى رویم
اعجاز تو
رفته رفته بزرگ تر و بیشتر مى شود
در من اما
از زخمى کهنه
به جا مانده از انتظارى طولانى
دارد خون مى چکد

تورگوت اویار
مترجم : سیامک تقی زاده

نظرات 1 + ارسال نظر


.........................................
این چند ماه
که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه
لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه

افشین یداللهی

تا میتوانی مرا ببوس
تا بدنم عرق کند
بعد مرا به آغوش بکش
تا عطر تنت روی پیراهنم بماند
بیخیال
بگذار مادرم بفهمد
عاشق شده ام
این که دیگر سیگار نیست

نریمان ربیعی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.