.......................................... من عادت کرده ام هر صبح قبل از باز شدن چشم هایم دوستت داشته باشم؛ وَ برایم مهم نباشد که تو در کجای این شهر شلوغ به فراموش کردنم مشغول هستی... مینا آقازاده
بانو ! یکی از این جمعه ها کفشهایتان را پا کنید و به دیدن مردی بروید که تمامِ هفته را به عشق جمعهای سر میکند که ممکن است بانویش کفشهایش را به پا کند و به دیدارِ او برود ... شاید این مرد من باشم شاید آن بانو تو باشی شاید این جمعه ، همان جمعه باشد
این روزها مدام باران می بارد
داغ بوسه ات بر لبم سرد شد اما ...
داغ رفتنت بر دلم
با هیچ زمستانی
سرد نمی شود ...
نگار الهی
..........................................
من
عادت کرده ام
هر صبح
قبل از باز شدن چشم هایم
دوستت داشته باشم؛
وَ برایم مهم نباشد که تو
در کجای این شهر شلوغ
به فراموش کردنم مشغول هستی...
مینا آقازاده
دلنگرانی من
از جمعه نیست
از جمعه هایی است که بی تو بوده ام...
امیرحسین معینی
بانو !
یکی از این جمعه ها
کفشهایتان را پا کنید
و به دیدن مردی بروید
که تمامِ هفته را
به عشق جمعهای سر میکند
که ممکن است
بانویش کفشهایش را به پا کند
و به دیدارِ او برود
...
شاید این مرد من باشم
شاید آن بانو تو باشی
شاید این جمعه ، همان جمعه باشد
نیکی فیروزکوهی
بسیار زیبا بود انتخابتون احمدآقای عزیز