ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
غولی بود با چشمان آبی
که به زنی یاریک اندام دلداده بود
رویای زن خانه ای کوچک بود
خانه ای با باغچهای پر از یاس
که باروری در آن شکوفا بود
غول او را دیوانه وار دوست داشت
دست هایش برای کارهای بزرگ ساخته شده بود
نمی توانست خانه ای این چنین بسازد
نمی توانست درِ خانه ای با باغچهای پر از یاس
و سرشار از باروری را بکوبد
غولی بود با چشمان آبی
که عاشق زنی باریک اندام شده بود
زنی باریک اندام و ریز نقش زنی
که آغوشش برای آسودگی باز
و از گامهای بلندِ در راهِ غول خسته بود
با غول چشم آبی وداع کرد
و در دستان مردی ثروتمند و ریز اندام
به خانه ای با باغچهای پر از یاس
و سرشار از باروری رفت
غول چشم آبی حالا خوب می داند
در خانه ای با باغچهای پر از یاس
که باروری در آن شکوفاست
برای عشق اش
حتی گوری هم کنده نمی شود
ناظم حکمت
ترجمه : سیامک تقی زاده
..............................................................
از تمام نداشته ها
می توانی به من فکر کنی
چگونه دستم را می گیری؟
چگونه آغوشت را برویم می گشایی؟
چگونه سرت را به سینه ام می فشاری؟
مرا دوست تر بدار...
انگار که همین حالا از دستت خواهم رفت...
آباعابدین .
بیا یک آغوش
همدیگر را نفس بکشیم ...
ای لیا
هرچه با تنهایی من آشنا تر می شوی
دیرتر سر میزنی و بی وفا تر می شوی
هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد
من پریشان تر، تو هم بی اعتناتر می شوی
من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهار
سبزتر می بالی و بالا بلاتر می شوی
مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها
گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می شوی
عشق قلیانی ست با طعم خوش نعنا دوسیب
می کشی آزاد باشی، مبتلاتر می شوی
یا سراغ من می آیی چتر و بارانی بیار
یا به دیدار من ابری نیا... تر میشوی
"حامد عسکری"