شراب کهنه

می توانستم گیلاسم را تا نیمه از شراب کهنه پر کنم
می توانستم یکی از آن آهنگهای قدیمی را بگذارم
و آرام آرام خمار نوستالژی روزگار خوب شوم
می توانستم پابرهنه کوچه های باریک باغ را بدوم
می توانستم دامنم را پر از شکوفه های یاس کنم
و مست شوم ، مست مست مست
اما پشت این پنجره رو به دریا نشستم
و برای تو شعر نوشتم
مست شدم ، مست مست مست

نیکی فیروزکوهی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.