ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ز بس بی تاب آن زلف پریشانم ، نمی دانم
حبابم ، موج سرگردان طوفانم ؟ نمی دانم
حقیقت بود یا دور و تسلسل حلقه ی زلفت ؟
هزار و یک شب این افسانه می خوانم ، نمی دانم
سراسر صرف شد عمرم همه محو نگاه تو
ولی از نحوه ی چشمت چه می دانم ؟ نمی دانم
چو اشکی سرزده یک لحظه از چشم تو افتادم
چرا در خانه ی خود عین مهمانم ؟ نمی دانم
ستاره می شمارم سال های انتظارم را
هزار و سیصد و چندین و چندانم ؟ نمی دانم
نمی دانم بگو عشق تو از جانم چه می خواهد ؟
چه می خواهد بگو عشق تو از جانم ؟ نمی دانم
نمی دانم به غیر از این نمی دانم ، چه می دانم ؟
نمی دانم ، نمی دانم ، نمی دانم ، نمی دانم
قیصر امین پور