ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
زندگی در میانه جنگ تو را برگزید
تا عشق یک سرباز شوی
با پیراهن ابریشمی محقرانهات
با ناخنهای رنگین و جواهرانهات
تو برگزیده شدی تا از میان آتش بگذری
بیا آواره من
بیا و از روی سینهام
شبنم سرخ را سرکش
نمیخواستی بدانی کجا میروی
تو شریک رقص بودی
بی همرقصانی ، بی سرزمینی
و اینک گام میزنی در کنار من
و میبینی که زندگی با من پیش میرود
و مرگ پشت سر ما خوابیده است
اینک تو نمیتوانی برقصی
با پیراهن ابریشمیات در تالار رقص
ناگزیر از رفتن به روی خارها
و جا گذاشتن قطرات خون
مرا ببوس یک بار دیگر ، عشق من
تفنگت را پاک کن ، رفیق من
پابلو نرودا
ترجمه : احمد پوری