اعتراف می‌کنم که تغییر کرده‌ام

اعتراف می‌کنم که تغییر کرده‌ام
تکرار گذشته‌ها را برنمی‌تابم
امّا هم‌چنان در کنار توام
زمان ، احساسات عمیق روزهای گذشته را پاک نکرده است
امّا جاذبه‌های دل‌فریب که زنده‌گی را رویاگون می‌کند
شور و شوق
آرامش و اطمینان روزهای دور
هم‌چون رویاهای در خواب‌اند
و من هنوز قادر به تفسیر آن رویاها نیستم
چرا هم‌چون یک متّهم به من می‌نگری ؟
عجیب است که قلب‌ها
هم‌چون هر آن‌چه زیر آسمانِ آبی است
گاهی تحت‌تاثیر تغییرات قرار گیرند ؟
پرند‌گان ، گل‌ها ، شاخ و برگ درختان
ستار‌گان ، دریاها ، قاره‌ها
همه در حال تغییرند
چهره‌ای که آینه در گذر سال‌ها به آدمی نشان می‌دهد
یک‌سان نیست
آرزوها ، افکار ، احساسات ، امید ، ترس
چه می‌توان کرد در مقابل مرگ ؟
پهناور‌شدن قاره‌ها ؟
شکفتن گل بنفشه در ماه می ؟
اگرچه
شاید گل دیگری نباشد
و زند‌گی بیش از عشقی سرد و خاموش هیچ نداشته باشد
امّا من برای همیشه دل‌تنگ گل‌های بنفشه خواهم بود
تا زمان شکفتن گل‌ های رز

الا ویلر ویلکاکس
ترجمه : مینا توکلی ، احسان قصری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.