بوسه جام

تو سوز آه من ای مرغ شب چه میدانی ؟

ندیده ای شب من تاب و تب چه میدانی ؟


بمن گذار که لب بر لبش نهم ای جام

تو قدر بوسه آن نوش لب چه میدانی ؟


چو شمع و گل شب و روزت به خنده می گذرد

تو گریه سحر و آه شب چه میدانی ؟


بلای هجر ز هر درد جانگدازتر است

ندیده داغ جدایی تعب چه میدانی ؟


رهی به محفل عشرت به نغمه لب مگشای

تو دل شکسته نوای طرب چه میدانی ؟


رهی معیری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.