نشستم سالها بر ساحل عشق درخشانتو مروارید شعرم را فرو آویختم بر گردن همرنگ مهتابت ولی دیشب که بازوی کسی بر گردنت پیچیدز هم بگسست گردنبند احساسمو مروارید ها در کام موج حسرتم غلتید فرخ تمیمی