ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
رفت تنها آشنای بخت من
رفت و با غم ها مرا تنها گذاشت
چون نسیم تندپو از من گریخت
آهوانه سر به صحراها گذاشت
ماه را گفتم که : ماهِ من کجاست ؟
گفت : هر شب روی در روی منست
در دل شب هرکجا مهتاب هست
ماهِ تو بازو به بازوی منست
باغ را گفتم که : او را دیده ای ؟
گفت : آری عطر این گلها از اوست
لحظه ای در دامن گلها نشست
نغمه ی جانبخش بلبل ها از اوست
چشمه را گفتم : ازو داری نشان ؟
گفت : او سرمایه ی نوش منست
نیمه شبها با تنی مهتاب رنگ
تا سحرگاهان در آغوش منست
از نسیم فرودینش خواستم
گفت : هر شب می خزم در کوی او
این همه عطری که در چنگ منست
نیست جز عطر سر گیسوی او
ای دمیده ، ای گریزان عشق من
چشمه ای ، نوری ، نسیمی ، چیستی ؟
دختر ماهی ، عروس گلشنی
با همه هستی و با من نیستی
مهدی سهیلی