سپیده دم مرا آواز می دهد

به راستی
آیا آنچه در شریان های تو جریان دارد
خون است
یا عسل ؟

آن گاه که با شهوت نوشتن برای تو
مشتعل می شوم
مرکب در میانِ دوات می جوشد
چون دیگی بر اجاق
و قلم در دستم
به مشعلی بدل می گردد

سپیده دم مرا آواز می دهد : نارسیس
نزدیک می آیم
و چهره ام را می بینم
در آبِ زلالِ دریاچه
و خوب خیره می شوم
آن گاه
چهره ی تو را می بینم

غاده السمان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.