فریادهای خاموشی

جام دریا از شراب بوسه خورشید لبریز است
جنگل شب تا سحر تن شسته در باران
خیال انگیز
ما به قدر جام چشمان خود ، از افسون این خمخانه سر مستیم
در من این احساس
مهر می ورزیم
پس هستیم

فریدون مشیری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.