خوش بوَد یاری و یاری بر کنار سبزه زاری

خوش بوَد یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
مهربانان روی بر هم وز حسودان بر کناری

هر که را با دلستانی عیش می افتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر افتد شکاری

راحتِ جان است رفتن با دلارامی به صحرا
عین ِ درمان است گفتن درد دل با غمگساری

هر که منظوری ندارد ، عمر ضایع می گذارد
اختیار این است ، دریاب ، ای که داری اختیاری

عیش در عالم نبودی گر نبودی روی زیبا
گر نه گل بودی نخواندی بلبلی بر شاخساری

بار بی اندازه دارم بر دل از سودای جانان
آخر ای بی رحم باری از دلی برگیر باری

سعدی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.