ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
و اینک تنها مانده ام
به شمردن روزهای پوچ
آی دوستان بی قید من
آی قوهای من
به ترانه ای فرایتان نمی خوانم
و به اشک بازتان نمی گردانم
اما غروب ها به ساعت اندوه
در نیایشی به یادتان می آورم
تیر مرگ به ناگاه می رسد
از شما یکی افتاد
و زاغ سیاه دیگری
مشغول بوسیدنم شد
هر سال این تنها یکبار رخ می دهد
وقتی که یخ ذوب می شود
در باغ یکاترین
می ایستم کنار آب های پاک
و گوش می سپارم به آوای بال های فراخ
بر فراز براق نیلگون
نمیدانم چه کسی باز پنجره ای گشوده
بر سیاهچال گور
آنا آخماتووا