خیره شدن در چشمان تو

هنوز خیره شدن در چشمان تو
شبیه لذت بردن از شمردن ستاره
در یک شب صحرای یست

و هنوز اسم تو تنها اسمی است
در زندگی من
که هیچ کسی نمی تواند چیزی در موردش بگوید

هنوز یادم می آید
رود... رود... غار... غار... و زخم... زخم
و به خوبی بوی دستانت را به یاد دارم

چوب آبنوس و ادویه ی عربی پنهان
که بویش شبها از کشتی هایی می آید
که به سوی نا شناخته ها می روند

اگر حنجره ام غاری از یخ نبود
به تو حرفی تازه می گفتم

غاده السمان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.