تن تو

تـن تـو چـون خـوشه ها
بـر دستـان من شکـفت
تـن تـو چـون گـیاه
در دست های مـن روئـید
و خـوشه کـرد و روشن شد
بـعد افـسرد
و تـاریک شد
ایـنک بـه یـاد تـو گـلهای غـروب
خـاموش و عـطر آگـین هستند

بیژن جلالی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.