آه درد مرا دوا که کند ؟

آه درد مرا دوا که کند ؟ 
چاره‌ی کارم ای خدا که کند ؟

چون مرا دردمند هجرش کرد 
غیر وصلش مرا دوا که کند ؟

از خدا وصل اوست حاجت من 
حاجت من جز او روا که کند ؟

من به دست آورم وصالش لیک 
ملک عالم به من رها که کند ؟

دادن دل بدو صواب نبود 
در جهان جز من به این خطا که کند ؟

لایق است او به هر وفا که کنم 
راضیم من به هر جفا که کند ؟

دی مرا دید ، داد دشنامی 
این چنین لطف دوست با که کند ؟

ای توانگر به حسن غیر از تو 
جود با همچو من گدا که کند ؟

وصل تو دولتی‌ست ، تا که برد ؟ 
ذکر تو طاعتی‌ست ، تا که کند ؟

جان به مرگ ار زتن جدا گردد 
مهرت از جان به من جدا که کند ؟

سیف فرغانی از سر این کوی 
چون تو رفتی حدیث ما که کند ؟

سیف فرغانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.