تو می روی و دل ز دست می رود

تو می روی و دل ز دست می رود
مرو که با تو هر چه هست می رود


دلی شکستی و به هفت آسمان

هنوز بانگ این شکست می رود


کجا توان گریخت زین بلای عشق

که بر سر من از الست می رود


نمی خورد غم خمار عاشقان

که جام ما شکست و مست می رود


از آن فراز و این فرود غم مخور

زمانه بر بلند و پست می رود


بیا که جان سایه بی غمت مباد

وگرنه جان غم پرست می رود


شب غم تو نیز بگذرد ولی

درین میان دلی ز دست می رود

هوشنگ ابتهاج

نظرات 1 + ارسال نظر
گل یاس یکشنبه 10 مرداد 1400 ساعت 22:06

خدا حفظتون کنه آقای ابتهاج

الهی آمین
ممنونم از حضورتون
زنده باشید
با مهر
احمد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.