چند شعر کوتاه

اگر فرصت بود
کیمیای تو
مرا طلا می‌کرد
اما فرصت نبود
تو رفتی
من طلا نشدم
و کسی راز کیمیای تو را نفهمید
==========
در درون من چه می‌گذرد ؟
نمی‌دانم
من طلسم شده ام
و راز شکست این طلسم را نمی‌دانم
==========
آیا راست است
که آدمی ‌از عشق می‌میرد ؟
شاید
پاسخ‌ها را بعدها فهمیدم
بعدها ، وقتی که عاشقت شدم
بدون تو
بدون تو
باد آواره است
و شب
صحنه ی خالی نمایشی
بدون بازیگر

 
آنتوان دوسنت اگزوپری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.