ایکاش مرا فرشی بود

ایکاش مرا  فرشی بود
تارش  از تور سیمین
و پودش از نور زرین
و بافته در فردوس برین
در خور قدمهای آن یار نازنین

اما من مردی هستم حقیر
و از مال دنیا فقیر
و در چشم اهل دنیا
سزاوار تحقیر
بیانم در خور ستایش تو نیست
که مردی الکنم

مرا فرشی نیست
تا در راهت بیافکنم
مرا  تنها یک رویاست
و  آن را در پایت می افکنم
گامهایت را بر رویایم بگذار
اما پایت را سخت بر آن مفشار
زیرا آنچه زیر پای توست
رویای من است

ویلیام ییتس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.