ناخورده شراب می‌خروشیم

ناخورده شراب می‌خروشیم

خود تا چه کنیم ؟ اگر بنوشیم


آنگاه شنو خروش مستان

این لحظه هنوز ما خموشیم


کو تابش می که پخته گردیم ؟

از خامی خویش چند جوشیم ؟


چون می نخرند زهد و تقوی

پس بیهده ما چه می‌فروشیم ؟


از جام طرب‌فزای ساقی

یاران همه مست و ما به هوشیم


گر غمزهٔ مست او ببینیم

هیهات که باز چون خروشیم ؟


هر چند بدو رسید نتوان

لیکن چه کنیم؟ هم بکوشیم


شب خوش بودیم بی‌عراقی

امروز در آرزوی دوشیم


فخرالدین عراقی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.