از تو ای عشق


از تو ای عشق در این دل چه شررها دارم
یادگار از تو چه شبها ، چه سحر ها دارم

با تو ای راهزن دل ، چه سفر ها دارم
گرچه از خود خبرم نیست ، خبرها دارم

تو مرا واله و آشفته و رسوا کردی
تو مراغافل از اندیشه فردا کردی

باز هم گرم از این آتش جانسوز تو ام
سرخوش از آه وغم و درد شب و روز توام

شکوه بیجاست ، مرا کشتی و جانم دادی
آنچه از بخت طمع داشتم ، آنم دادی

کاش دائم دل ما از تو بلرزد ای عشق
آن دلی کز تو نلرزد ، به چه ارزد ای عشق

عماد خراسانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.