من می‌خواهم پیش از تو بمیرم

من می‌خواهم پیش از تو بمیرم
تو فکر می‌کنی کسی که بعداً می‌میرد
کسی را که قبلاً رفته است ، پیدا می‌کند ؟
من این‌طور فکر نمی‌کنم

بهتر است مرا بسوزانی
مرا در بخاری اتاقت بگذاری
در یک کوزه
کوزه شیشه‌ای باشد
شفاف ، شیشه سفید
بنابراین می‌توانی آن تو مرا ببینی
فداکاری‌ام را می‌بینی
از این‌که بخشی از زمین باشم ، چشم می‌پوشم
از این‌که گل باشم و بتوانم با تو باشم
چشم می‌پوشم
دارم پودر می‌شوم
تا با تو زندگی کنم

بعداً ، وقتی تو هم مردی
به شیشه من خواهی آمد
و ما با همدیگر زندگی می‌کنیم
خاکستر تو در خاکستر من
تا این‌که نوعروسی بی‌مبالات
یا نوه‌ای بی‌وفا
ما را از آن‌جا بیرون بیندازد

اما ما
تا آن موقع
در هم می‌آمیزیم
آن‌قدر که
حتا در آشغالی که ما را در آن می‌ریزند
ذرات ما پهلو به پهلوی هم خواهند افتاد
با هم دست در خاک فرو خواهیم کرد
و یک روز ، اگر یک گل وحشی
از این تکه از خاک تغذیه کند و شکوفه دهد
بالای تنش ، مشخصاً
دو گل خواهد بود
یکی تو هستی
یکی منم

نزار قبانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.