عشق روز اول و آخر

عشق روز اول
بستری می سازد ازشکوفه های سفید
برهنه تورا رها میان باغهای زیبا
برکه های آرام عبور می دهد از تنت
خواب را حرام می کند برچشمهایت
از روز بدش می آید
ستاره ها را پنهان می کند پشت پلکهایت
آسمان را تاریک می کند که چشمانت آرام باشد
به خفتگان آواز بیداری می دهد
به مرده گان نوای زندگی

عشق روز آخر
آغوشش را باز می کند
بهشتی ست که آتش درونش موج می زند
همه گناهان زمین بخشیده می شود
شعر می سراید
ترانه می خواند
وآرام می میرد
عشق روز آخر مرده است
ودیگر تکرارنخواهد شد

غاده نبیل
مترجم : بابک شاکر