ای نسیم عشق

ای نسیم عشق از آفاق شهابی آمدی
از کران های بلند آفتابی آمدی


تا کنی مستم ، همه زنبیل ها را کرده پر

از شمیم آن دو گیسوی شرابی آمدی


سنگفرش از نقره کردند اختران راه تو را

شب که شد از جاده های ماهتابی آمدی


نه هوا نه آب چیزی از هوا چیزی از آب

تابناک از کهکشانهای سحابی آمدی


بار رویایی سبک سنگین از افیون از شراب

بستی و تا بستر بیدار خوابی آمدی


دیری از خود گم شدی در عشق نشناسان و باز

تا که خود را درغزل هایم بیابی آمدی


تا غبار از دل فرو شوییم در ایینه ات

همسفر با آسمان و آب آبی آمدی


در کنارت دم غنیمت باد بنشین لحظه ای

آه مهمان عزیزی که شتابی آمدی

حسین منزوی