ای تندیس من

چشمانت از سرزمینی دلخواه باز آمده اند
جایی که هرگز کسی در آن ندانست یک نگاه چیست
و نه زیبایی چشم ها را شناخت
نه زیبایی سنگ ها
همچنان که زیبایی قطره های آب را
این مروارید های نهان
سنگ های عریان و بی پیکر
ای تندیس من
آفتابی که کور می کند تو را به جای آیینه می گزیند
آرزوی ناجنبای من آخرین پشتیبان توست
و من بر تو پیروز می شوم بی پیکاری
ای تصویر من
گسیخته از ناتوانی ام و گرفتار در بند تو

پل الوار

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.