در آغوش تو خوابیدن

در آغوش تو خوابیدن چه پرشکوه و زیبا ست
انگار امپراتوری باشم
یک شکارچی در قصه ی پریان
جایی که همه ی چیزها بال و پر دارند
پروازمی کنند هرجایی بخواهند اینجا و آنجا
بازی خوشایندی است پرکشیدن و پرواز
اسیرو دربند شوی
تا دوباره آزاد
چه شیوه دلپذیری برای بال زدن وپرواز
برق نقره فام ارغوانی بال ها
سبز زمردین پرهای طلایی
در یک هوای بنفش سحر آلود
حالا که تو کنار منی در آغوشم
مثل ساری که ناگاه روی زمین افتاده باشد
با پرهای مچاله و نمناک
با پلک ها ی چفت ِ رو ی هم بسته
در خواب چسبناک و سفید گل های کوکنار

هنریک نوربرانت
ترجمه : آزیتا قهرمان
نظرات 1 + ارسال نظر
بتول شنبه 30 خرداد 1394 ساعت 03:26

آغوش تو

مترادف امنیت است

آغوش تو

ترس‌های مرا می‌بلعد

لغت نامه‌ها دروغ می‌گفتند

آغوش تو

یعنی پایان سردرد‌ها

یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها

آغوش تو یعنی "من" خوبم!

بلند نشوی بروی یکوقت!

بغلم کن

من از بازگشتِ بی هوای ترس‌ها

می‌ترسم.



از: مهدیه لطیفی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.