ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
غمگین بود روح من
غمگین بود
بهخاطر یک زن
بهخاطر یک زن
من تسلی نیافتم
گرچه دل از کف دادم
گرچه دل من
گرچه روح من
به دور از این زن گریختند
من تسلی نیافتم
گرچه دل از کف دادم
دل من
دل چنین نازک من
به روح من میگوید
ممکن است آیا و ممکن بود
این غربت پر غرور و غمین ؟
به دلام روح میگوید
نمیدانم این دام چه میخواهد
حاضریم چرا و در غربتایم
با آنکه بسی دور رفتهایم ؟
پل ورلن
مترجم : محمدرضا پارسایار
در دلام اشک فرو میبارد
آنسان که فرو میبارد باران بر شهر
چیست این ملال
که رخنه میکند در دل من ؟
آی ، همهمهی آرام باران
بر زمین و بر بامها
برای دلی ملول
آی ، آواز باران
فرو میبارد اشک بیدلیل
در این دل آشفته
چه جنایتی در کار نیست ؟
بیدلیل است این سوگ
بهراستی بدترین درد است
که ندانی برای چه
بیعشق و بینفرت
این همه پر درد است دل من
پل ورلن
مترجم : غفار حسینی