اگر دیداری هم نباشد
حتی اگر
لمسی هم نباشد
بیدلیل برای بعضیها
همیشه جایی
در دلهایمان هست
جمال ثریا
مترجم : نیما یوسفی
دلام ، دلام
بگو با این دل چه کنم ؟
بگو چه کنم
اگر زخم من از این هم عمیقتر رود
وقتی تو را دیدم چه روزی بود ؟
عجیب است انسان یکروزه تغییر میکند
از کسی که پیش از تو آشنا بودم
آنقدر دورم که انگار هیچ خاطرهای نداشتیم
آمدی کنار میز نشستی
و زندگیام را مثل روز میلاد قسمت کردی
هر روز شعری برای تو خواهم نوشت
بگذار این تقویم من باشد
تقویم عشق من
و این نخستین کلماتام باشد برای تو
جمال ثریا
مترجم : همت شهبازی
غمگینت خواهند کرد
بسیار هم غمگین
آن زمان است
که مرا بهخاطر خواهی آورد
جمال ثریا
مترجم : فرید فرخزاد
در میانههای گلِ رز گریه میکنم
و هر شب که در میانهی کوچه میمیرم
روبهرویام را
و پشت سرم را نمیشناسم
و کاهشِ چشمانت را
که مرا سرِ پا نگه داشتهاند
احساس میکنم
دستهای تو را میگیرم
دستهای تو را که سفیدند و
باز هم سفیدند و
باز هم
از اینهمه سفیدیِ دستهای تو میترسم
قطار اندکی در ایستگاه توقف میکند
و من آن کسی که گاهی ایستگاه را پیدا نمیکند
گل رز را میگیرم
آن را به چهره میرسانم
هر چه باشد این گل رز به کوچه افتاده است
دست خود را
و بال خود را میشکنم
خون به پا میشود
غوغا به راه میافتد
گروه نوازندگان دست به کار میشوند
و یک کولیِ کاملن جدید
در نوک سرنا
جمال ثریا
مترجم : ابوالفضل پاشا
تو را به آغوش می کشم
و نفسم به پرنده ای سرخ می ماند
که در آسمان طلایی گیسوانت
به پرواز درآمده است
و به اسبی سرخ
که تمام تن ات را به تاخت
می پیماید
شب های دلدادگی بسیار کوتاه است
محبوبم
چهار نعل باید عاشقی کرد
جمال ثریا
ترجمه : هادی دهقانی
زیر نور ماه نشستیم
از دستانت بوسیدم تو را
برخاستیم از زمین
از لبانت بوسیدم تو را
ایستادی در چارچوب درب
از نفس هایت بوسیدم تو را
کودکانی بودند در حیاط
از کودکیت بوسیدم تو را
به خانه ام بردم به تخت خوابم
از ظرافت پاهایت بوسیدم تو را
در خانهِ دیگری اتفاقی دیدم ات
از مغز استخوانت بوسیدم تو را
آخر سر تو را به خیابان ها بردم
از آفتاب وجودت بوسیدم تو را
جمال ثریا
ترجمه : سیامک تقی زاده
تو را از دور دوست می دارم
بی آنکه عطرت را بگیرم
به گردنت بیاویزم
صورتت را بنوازم
تنها دوستت دارم
همانطور از دور دوستت می دارم
بی آنکه دستت را برگیرم
دلت را به دست ارم
در عمق چشمانت غرق شوم
تو انگاری عناد به عشقهای چند روزه
تو را نه مثل یک ولگرد بلکه مثل یک مرد دوست دارم
همانطور از دور دوستت دارم
بی آنکه پاک کنم اشکی را که از گونه ات فرو می افتد
بی آنکه قهقهه خنده هایت را شریک شوم
و آهنگ محبوبمان را با تو زمزمه کنم
همانطور از دور دوستت می دارم
بی آنکه بشکنم
بریزم
خرد کنم
برنجانم
بی آنکه به گریانم
از دور دوستت می دارم
همانطور از دور دوستت می دارم
و هر کلمه را که "دوستت دارم" می گوید
در نوک زبانم می شکنم
من تو را به سپیدی معصوم کاغذی دوست دارم
که قطره قطره کلماتم بر او می چکند
جمال ثریا
مترجم : نیما یوسفی و تورگوت سای
اگر یکروز از من بپرسند
قویترین انسان های دنیا
چه کسانی هستند ؟
جواب می دهم
زنانی که تنهایی را یاد گرفته اند
جمال ثریا
مترجم : سیامک تقی زاده
از تو تنها یک خواسته دارم
عطرش را
موهایش را
حتی اگرممکن است
خودش را هم برایم بیاور
ای باد
جمال ثریا
می دانی در صدایت چیست
وسط یک باغچه
گُل یخ با حریر آبی
برای سیگار کشیدن
به طبقه یِ بالا می روی
می دانی در صدایت چیست
زبانِ ترکیِ بی خواب
از کارت راضی نیستی
این شهر را دوست نداری
مردی روزنامه اش را تا می کند
می دانی در صدایت چیست
بوسه هایِ قدیمی
شیشه یِ یخ بسته یِ حمام
چند روزی ناپدید شدی
ترانه یِ دورانِ مدرسه هست
می دانی در صدایت چیست
خانه ای آشفته
هر بار دستت را بر موهایت می کشی
تنهاییِ پریشان در باد را
مرتب می کنی
می دانی در صدایت چیست
کلمه هایی ناگفته
شاید چیزهایی کوچک
اما در این ساعتِ روز
مثلِ بناهایِ یادبود می ایستند
می دانی در صدایت چیست
کلمه هایی ناگفته
جمال ثریا
خم شدم آرام
دم گوش قلمم
و به او گفتم
اگر یکبار دیگر اسم او را بنویسی
تو را هم می شکنم
جمال ثریا
مترجم : سینا هولاسی عباسی
مرا دوست داشته باش
همچون
گذشتن از این سو به آن سوی خیابان
نخست
به من نگاه کن
بعد مرا
و سپس باز هم مرا
نگاه کن
جمال ثریا
ترجمه : علیرضا شعبانی
نام این آتش ، تنها عشق بود
و عمری که داشت زیر سایه ی این سه حرف
رو به زوال می رفت
هزاران هزار نیستی در این سه حرف
هزاران ترک شدن در سه حرف
نامش تو بود
و اگر می ماندی ، ما می شد
مرا ببخش
نباید دوستت می داشتم
جمال ثریا
ترجمه : سیامک تقی زاده
فاصله ها هرگز
مانعی برای دوست داشتن
برای عشق نیستند
درست
اما اگر من اینجا گریه کنم
آیا در دوردست ها
گونه های تو خیس خواهند شد ؟
جمال ثریا
مترجم : سیامک تقیزاده
ای کاش پیش از اینکه
کسی را کاملا از دست دهیم
می توانستیم
تمام عشق مان را
بر او فریاد بزنیم
جمال ثریا
مترجم : سیامک تقی زاده
دنبال مقصر می گردی
راه دوری نرو
غیر از خودت کسی تقصیری نداشت
او فقط به تو کمی امید داد
تو در مقابل
همه چیزت را
جمال ثریا
مترجم : سیامک تقیزاده
باران هم اگر می شدی
در بین هزاران قطره
تو را
با جام بلورینی می گرفتم
می ترسیدم
چرا که خاک
هر آنچه را که بگیرد
پس نمی دهد
جمال ثریا
مترجم : سینا عباسی
روزهاى مدیدى
نه مى نویسد
نه مى پرسد
و نه سراغى مى گیرد
اما یک روز مى آید
و تنها با یک سلام
باز هم اوست که برنده مى شود
جمال ثریا
مترجم : سیامک تقی زاده
اگر مى خواهى احساس مرا بدانى
به سایه ات نگاه کن
نزدیک به توام
حال که هرگز نمى توانم لمس ات کنم
جمال ثریا
مترجم : سیامک تقی زاده