آنگاه که می‌میرم

آنگاه که می‌میرم
این حروف مرا به سوی تو خواهند آورد
بی‌آنکه به راستی چیزی عوض شود
ای عشق بزرگ من

آنگاه که می‌میرم
درون این ورق را خوب جست‌وجو کن
به غرفه کلماتم برو
تا مرا در میان سطرها بیابی
که چونان جغد دهشت
خاموش در پروازم

و آنگاه که اندوهگین شدی
و گوشه نوشته‌ام را آتش زدی
در کنارت حاضر می‌شوم
همچنان که جن‌ها حاضر می‌شوند
در قصه‌های شامی مادر بزرگم

آنگاه که آرزومندی مویشان را آتش میزد
آنگاه که این صفحه را خشمگین پاره کنی
فریاد درد مرا خواهی شنید

اما چون آن را در محبت نگاهت غرق کنی
بی‌گمان خورشید بر بالای گور من در بیروت
خواهد درخشید

غادة السمان
مترجم : عبدالحسین فرزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.