من سکوت خویش را گم کردهام! لاجرم در این هیاهو گم شدم
من، که خود افسانه میپرداختم، عاقبت، افسانهی مردم شدم!
ای سکوت، ای مادر فریادها، ساز جانم از تو پرآوازه بود،
تا در آغوش تو راهی داشتم، چون شراب کهنه، شعرم تازه بود.
در پناهت برگ و بار من شکفت تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو ای سکوت، ای مادر فریادها!
" فریدون مشیری "
****************
سلام و عرض ادب
بسیار عالی
موفقیت همیشگی شما آرزوی ماست
در بازتاب سکوت غمهایت در بازتاب سکوت زخمهایت در بازتاب سکوت زیباییات طنین رنگ دریایی را و فریاد بوی تاریخی را و فریاد سوختهی نگاهات را و جیغ چشمانات را میشنوم
شیرکو بیکس مترجم : رضا کریم مجاور
با درود و سپاس فراوان از شما بخاطر حضورتون و شعر زیبایی که نوشتیددوست گرامی زنده باشید با مهر احمد
من سکوت خویش را گم کردهام!
********
****
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من، که خود افسانه میپرداختم،
عاقبت، افسانهی مردم شدم!
ای سکوت، ای مادر فریادها،
ساز جانم از تو پرآوازه بود،
تا در آغوش تو راهی داشتم،
چون شراب کهنه، شعرم تازه بود.
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت، ای مادر فریادها!
" فریدون مشیری "
****
سلام و عرض ادب
بسیار عالی
موفقیت همیشگی شما آرزوی ماست
در بازتاب سکوت غمهایت



در بازتاب سکوت زخمهایت
در بازتاب سکوت زیباییات
طنین رنگ دریایی را
و فریاد بوی تاریخی را
و فریاد سوختهی نگاهات را
و جیغ چشمانات را میشنوم
شیرکو بیکس
مترجم : رضا کریم مجاور
با درود و سپاس فراوان از شما بخاطر حضورتون و شعر زیبایی که نوشتیددوست گرامی
زنده باشید
با مهر
احمد